خیره دل. متعجب. متحیر. سرگردان: هم از کار آن داس دل خیره ماند بر آن بت بنفرید و زآنجا براند. اسدی. ببد دایه دل خیره آمد دوان سخن راند با دختر از پهلوان. اسدی
خیره دل. متعجب. متحیر. سرگردان: هم از کار آن داس دل خیره ماند بر آن بت بنفرید و زآنجا براند. اسدی. ببد دایه دل خیره آمد دوان سخن راند با دختر از پهلوان. اسدی
نازکدل. که زود رنجد. که زود غمگین شود. که زود گرید. که زود ملول شود. که زود اندوهمند گردد. رقیق القلب. لین الفؤاد. (یادداشت مرحوم دهخدا). سریعالتأثر. زودرنج
نازکدل. که زود رنجد. که زود غمگین شود. که زود گرید. که زود ملول شود. که زود اندوهمند گردد. رقیق القلب. لین الفؤاد. (یادداشت مرحوم دهخدا). سریعالتأثر. زودرنج
دهی است از دهستان سوسن بخش ایذۀ شهرستان اهواز که در 36هزارگزی شمال ایذه واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 196 تن است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان سوسن بخش ایذۀ شهرستان اهواز که در 36هزارگزی شمال ایذه واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 196 تن است. آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
عبارت از تخت سلیمان علیه السلام است. (برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج). تخت سلیمان، در فارس. (از ناظم الاطباء) ، عمارت جمشید را نیز گویند و آن یکصدوچهل ستون بوده و بر بالای آن قصری ساخته بوده اند یکصدوشصت گز. (برهان). عمارت جمشید را نیز گویند. (از انجمن آرا) (از آنندراج). تخت جمشید که در فارس واقع است. (از ناظم الاطباء). چل منار: وربلندی درشت میخواهی میلی از چل مناره در برگیر. سعدی (صاحبیه). رجوع به چل منار وچهل مناره شود
عبارت از تخت سلیمان علیه السلام است. (برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج). تخت سلیمان، در فارس. (از ناظم الاطباء) ، عمارت جمشید را نیز گویند و آن یکصدوچهل ستون بوده و بر بالای آن قصری ساخته بوده اند یکصدوشصت گز. (برهان). عمارت جمشید را نیز گویند. (از انجمن آرا) (از آنندراج). تخت جمشید که در فارس واقع است. (از ناظم الاطباء). چل منار: وربلندی درشت میخواهی میلی از چل مناره در برگیر. سعدی (صاحبیه). رجوع به چل منار وچهل مناره شود